گرد آوری و ویراستاری: دكتر گلمراد مرادی
***************************آنانكه ز پیش رفته اند ای ساقی ،
در خاك غرور خفته اند ای ساقی ،
رو باده خور و حقیقت از من بشنو :
باد است هر آنچه گفته اند ای ساقی .
***************************تا چند زنم بروی دریاها خشت ،
بیزار شدم ز بت پرستان و كنشت ؛
خیام كه گفت دوزخی خواهد بود ؟
كه رفت بدوزخ و كه آمد ز بهشت ؟
***************************ای دل تو به ادراك معما نرسی ،
در نكته ی زیر كان دانا نرسی ؛
اینجا ز می و جام بهشتی میساز ،
كانجا كه بهشت است رسی یا نرسی !
***************************از آمدنم نبود گردون را سود ،
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود ؛
وز هیچكسی نیز دو گوشم نشنود ،
كاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود !
***************************آورد به اظطرارم اول بوجود ،
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود ،
رفتیم به اكراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود ؟
***************************
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر